توجه: اطلاعات موجود در این سایت صرفا جنبه آرشیو دارد

غلامرضا نمازی زواده
امروز :
یکشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۱

header2 Venus

غلامرضا نمازی زواده

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
  • نام پدر: حسین
  • محل شهادت: شلمچه
  • سال تولد: 1333
  • نام عملیات: عمليات بيت المقدس
  • محل تولد: زواره ـ اردستان
  • سمت: دانشجو
  • دانشکده: ادبیات
  • رشته: ادبیات عرب

 

زندگي نامه دانشجوي شهید غلامرضا نمازي زواره

 

دانشجوي پاسدار، شهيد مظلوم غلامرضا نمازي زواره دوم آبان ماه سال 1333 در يك خانواده فقير و محروم ولي مذهبي و معتقد، به دنيا آمد. شهيد از همان كودكي با فقر و محروميت آشنا گرديد. در سن 7 سالگي به دبستان راه يافت و مشغول يادگيري علم شد. او كه از استعداد بالایی برخوردار بود پس از پايان تحصيلات دبستاني در سال 1345 در حالي كه بيش از 12 سال از زندگيش نگذشته بود، پدرش را از دست داد. او كار و كوشش مداوم داشت و در ايام تعطيلات نيز كار مي كرد تا زندگي خود را بگذراند. پس از اخذ ديپلم در تاريخ 03/08/1352 به سربازي رفت و در شهرستان مراغه در گردان 319 ، قسمت پدافند هدايي مشغول به خدمت گرديد. او پس از به پايان بردن دوره سربازي و پس از مدت كوتاهي، در سال 1355 در كنكور سراسري شركت كرده و در رشته ادبيات عرب دانشگاه مشهد قبول شد و به ادامه تحصيل پرداخت. بعد از تعطيلی دانشگاه ها به زواره آمد و در سال 1359 وارد سپاه شد و يكي از اعضاي مخلص سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اردستان به شمار مي رفت.

او چند بار به جبهه رفت. اولين بار نزديك دو ماه در جبهه دارخوين مشغول به خدمت گردید. بار دوم به همراه امام جمعه اردستان حجت الاسلام محمدباقر شريعتي و جمعي ديگر از دوستانش براي بازديد مناطق جنگي عازم جبهه شد. بار سومي كه به جبهه رفت در عمليات بيت المقدس (آزادي خرمشهر) شركت کرد و در تاریخ 21/02/61 در منطقۀ شلمچه به شهادت رسید.

 

فعاليتهاي اجتماعي و تلاش هاي سياسي شهيد

شهيد از سال 1352 وارد فعاليت هاي مذهبي و سياسي شد. قبل از انقلاب دقيقاً بر جريانات سياسي روز آگاهی داشت و در سال 1355 شديدترين مواضع را در برابر افراد وابسته به منافقين گرفت. نمايشگاهي كه توسط منافقین داير گرديده بود را به هم زد و عكس ها و مطالب التقاطي را برداشت. با اين عمل مورد اعتراض جمعي از دوستانش نيز قرار گرفت. در سالگرد ورود فرح به زواره كه عده اي جشن مي گرفتند، او پيشنهاد تهيه اطلاعيه ضد رژيم را به دوستان نزديكش داد. چون دستگاه چاپ وتكثير در اختيار نبود، با زحمت زیاد يك نفر را در قم پيدا كرد تا تعداد 20 هزار برگ از اين اطلاعيه را چاپ کند. این اطلاعیه با نام «اطلاعيه مردم حاشيه كوير» تهیه شد. به دليل تحت نظر بودن چاپخانه، موفق به تکثیر از آن طریق نشد و بالاجبار با همكاري بعضي از دوستانش با دستگاه چاپ دستي آن را تكثير و در تعداد محدودي پخش نمود. در اين اطلاعیه، صريحاً جنايات خاندان كثيف پهلوي افشاگري شده بود.

شهيد با زحمات زياد و به صورت شبانه اطلاعيه ها را در زواره و اردستان پخش كرد. در خيلي از مواقع ديده مي شد كه اعلاميه هاي امام پس از مدت خیلی کوتاهی در منطقه پخش مي شد و كسي از اين راز خبر نداشت كه چگونه از پاريس به اين زودي اطلاعيه مي رسد. جز رضا، كه از طريق تلفن اعلامیه های امام را دريافت مي كرد و شب تا صبح با يك غلتك دستي آنها را تكثير مي نمود. لوحۀ «شئون يادبود» كه ننگ زواره بود را با ضد زنگ، رنگ نمود و همه آثار طاغوت را محو می كرد.

اكثر اوقات در مسافرت بود و برادران منتظر بودند تا او از مسافرت بيايد و از اوضاع، برايشان بگويد. او كه به ماهيت رژيم خونخوار پهلوی (با يك سال اسارت در شهر قم) كاملاً مطلع بود هرجا كه محفلي خصوصي بود عليه آن رژيم افشاگري مي كرد. او ارتباط محكمي با حوزه علميه قم داشت و به مناسبت چهلم شهدای قم، ورامین و تبریز علیه رژیم ستمساهی، راهي قم مي گرديد و با اطلاعات و مسائل جدید راهي زوراه مي شد. وقتي كه در رشته ادبيات عرب دانشگاه مشهد قبول شد به مشهد مسافرت كرد و نزديك دانشگاه خانه ای اجاره كرد.

او هر بار كه از مشهد مي آمد، حقايق و مطالب تازه اي از جنايات شاه را همراه مي آورد. يك روز یکی از دوستانش را مي آورد تا برای ما سخنراني کند و روزي ديگر نوار سخنراني و كتاب مي آورد تا در جهت آگاهي برادران كوشيده باشد.

او يكي از اعضاي فعال انجمن اسلامي دانشگاه مشهد بود. بر اثر فعاليت هاي زيادي كه عليه رژيم داشت با يكي از دوستانش یعنی شهيد عباس نساجي دستگير و پس از مدتي كوتاه آزاد شد. در سال 1356 همزمان با اوج گيري انقلاب اسلامي تحت رهبري حضرت آيت الله خميني، فعاليت هاي سياسي او نيز اوج گرفت.

بعد از انقلاب تحت تاثير ليبرال ها قرار نگرفت و از همان اوايل با خط ليبرال مخالف بود و اگر در جايي سكوت مي كرد فقط به خاطر مقيد بودنش به ولايت فقيه بود. روزي که غضنفرپور به اردستان آمده بود چون خطوط اين گونه افراد را خوب مي دانست، پيشنهاد كرد كه بايد به يك نحوي و تا آنجا كه مقدور است فعاليت آنها را خنثي كند. لذا به اتفاق تعدادی از برادران كه هميشه در كارها با هم فعاليت داشتند، نمایشگاهی از كتاب هاي استاد مطهري برگزار کرد. نظرش این بود که بايد اسلام اصيل را از كتاب هاي استاد مطهري گرفت. کتاب ها را جلو درب ورودي مسجد امام حسن (ع) اردستان گذاشتند. در حین سخنراني غضنفرپور دليرانه جلو رفت و زبان به انتقاد گشود و با استدلال هاي روشن ثابت كرد كه حرف هاي شما مخالف ولايت فقيه است كه بعضی از حاظران در جلسه خوششان نيامد و به او جسارت هايي هم نمودند.

 نظرش درباره امام چنين بود:

او كسي است كه تاييدات الهي را به همراه خود دارد و اگر ما قدر اين نعمت را بدانيم و استقامت كنيم، موفق خواهيم شد و انشاالله اين انقلاب به زودي به كشورهاي اسلامي کشیده خواهد شد. لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابي لشديد.

در جريان انتخابات دوره اول ریاست جمهوری، او بود كه مدارك خلاف خط امام را از روزنامه ها و حرف هاي بني صدر جمع آوري مي كرد و به برادران ارائه مي داد. او با عده اي از دانشجويان عضو انجمن اسلامي دانشگاه مشهد وارد دفتر روزنامه انقلاب اسلامي در تهران مي شوند و زبان به اعتراض مي گشايند و هواداران بني صدر آنها را دستگير و سپس آزاد مي كنند.

در زماني كه بني صدر و طرفدارانش به شهيد مظلوم دكتر بهشتي تهمت و افترا مي زدند، او استوار و قاطع از اين شخصيت دفاع مي كرد. تا قبل از پيام امام، يكي از اعضاي حزب جمهوري اسلامي زواره بود. نظرش درباره حزب جمهوري چنين بود:

حزب جمهوري انحصار طلب نيست. اولاً انحصار طلب به آن معنايي كه آنها بيان مي كنند، يك برداشت غربي و مادي است و طبق برداشت آنها، ايجاد حزب براي بدست آوردن قدرت است، اما از ديدگاه ما مسلمانان، ايجاد حزب براي اعتلاي كلمه توحيد است تا اسلام پياده شود و هيچ مكتبي به جز اسلام پذيرفته نيست.

او هميشه در شب هاي يك شنبه در جلسات انجمن اسلامي دبيرستان شهيد مظلوم بهشتي شركت مي كرد و خطبه هاي نهج البلاغه را ترجمه و تفسير مي كرد.

 

خواندن 697 دفعه آخرین ویرایش در پنج شنبه, 28 اسفند 1393 ساعت 18:14
  • ارسال خاطره
  • دانلود پیوست‌ها

ارسال خاطره

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.