زندگي نامه دانشجوى شهيد محمد رضا رضائى شهميرزادى
شهيد محمدرضا رضايى شهميرزادى در سال 1337 در خانوادهاى مذهبى در شهميرزاد از توابع شهر سمنان به دنيا آمد. دوران تحصيلات ابتدايى را در مدرسه منوچهرى شهميرزاد گذراند و سپس وارد دبيرستان 25 شهريور، در شهر سمنان شد. در دوران تحصيل، دانشآموز بسيار خوبى بود و در داخل و خارج منزل كار مىكرد. مدتى در بازار تهران مشغول به كار شد تا هم تجربهاى در كارهاى مختلف داشته باشد و هم كمك خرج خانواده باشد. وى به حلال و حرام بسيار اهميت مىداد. برادر شهيد در اينباره مىگويد: «زمانى راننده مينى بوس در تهران بودم كه روزى در طى مسير تصادفاً به برادرم برخوردم؛ او را ديدم. كه از محل كار خود در بازار به خانه مىرفت. وى را سوار كردم او پس از رسيدن به محل مزبور كرايه مرا پرداخت و پياده شد».
شهيد از نظر اخلاقى بسيار خوش اخلاق، و معتقد به خدا بود. وى معتقد بود كه هر انسانى جزاى كار بد خويش را در همين دنيا خواهد ديد. ايشان در دوران انقلاب سعى مىكرد با مطالعه و تحقيق پيرامون جناحهاى مختلف، مسير درست را انتخاب كند. در طى اين تحقيقات خصوصاً با استفاده از كتابها و سخنرانيهاى شهيد مرتضى مطهرى راه صحيح خويش را كه همان راه امام رحمة اللّه عليه است، يافت و همه را به اين راه دعوت مىكرد.
شهيد رضايى در سال 57 در كنكور سراسرى شركت نمود و در رشته زمينشناسى دانشگاه فردوسى مشهد پذيرفته شد. در همان سال با شدت گرفتن مبارزات سياسى عليه طاغوت و تعطيلى دانشگاه، شهيد رضايى در مشهد در مجالس مذهبى و سخنرانيها حضور پيدا مىكرد و به انتشار سخنرانيها و پخش اعلاميهها و پوسترهاى امام مىپرداخت. پس از پيروزى انقلاب در سال 58 جهت انجام وظيفه شرعى و قانونى در بسيج سپاه پاسداران مشهد نام نويسى كرد.
پس از شروع جنگ بلافاصله داوطلب حضور در جنگ و جبهه شد و اعتقاد راسخى داشت كه حتماً شهيد خواهد شد. در گروه دكتر چمران نام نويسى كرده و در روز هشتم تير كه مصادف با عيد قربان سال 1360 بود به جبهههاى جنگ حق عليه باطل عازم شد و با گذشت چند ماه در تاريخ 09/09/1360 در «جبهه بستان» به شهادت رسيد.
زمانى كه عازم جبهه بود از تمامى اقوام خداحافظى و طلب رضايت مىكرد و مىگفت: «من شهيد مىشوم مرا حلال كنيد». در طى تماسهايى كه در طى اين دو ماه با تهران داشت فقط خواهان دعا براى شهادت خويش بود. وى همواره علاقه داشت كه در روز عاشورا شهيد شود.