توجه: اطلاعات موجود در این سایت صرفا جنبه آرشیو دارد

سید عباس غفاریان شکری
امروز :
یکشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۱

header2 Venus

سید عباس غفاریان شکری

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
  • نام پدر: سید محمد حسینی
  • محل شهادت: فاو
  • سال تولد: 1346
  • نام عملیات: والفجر8
  • محل تولد: مشهد
  • مسئولیت در جبهه: بی سیم چی
  • تاهل: مجرد
  • سمت: دانشجو
  • دانشکده: ادبیات
  • مزار: مشهد ـ بهشت رضا (ع)
  • رشته: دبیری زبان انگلیسی

 

زندگی نامه دانشجوی شهید سید عباس غفاریان شکری

 

شهيد سيد عباس غفاريان شكرى در دوم فروردين سال 1346 در مشهد متولد شد. او به گونه‏اى پرورش يافت كه از همان ابتدا با مسائل معنوى آشنا شد. پس از طى دوران ابتدايى، راهنمايى و متوسطه با تلاش فراوان در كنكور سراسرى شركت كرد و پس از قبولى در رشته دبيرى زبان انگليسى وارد دانشگاه فردوسى مشهد شد.

قبل از پيروزى انقلاب در اكثر راهپيمايي ها شركت داشت و بعد از پيروزى انقلاب نيز در بسيج مسجدالرضا (ع) شهرك شهيد رجايى فعاليت مى‏كرد. با اين حال علاقه وافرى به درس و مطالعه نشان مى‏داد. با شروع جنگ تحميلى سعى زيادى براى شركت در جبهه از خود نشان ‏داد تا اين كه سرانجام با جلب رضايت پدر، آماده حضور در جبهه شد. شهيد سيدعباس شش بار به جبهه رفت و در طول اين مدت دو مرتبه مجروح شد. اولين بار براثراصابت تير به بازوى چپ مجروح شد كه پس از سى و پنج روز درمان، بهبود يافت. در نوبت دوم نيز در حالى كه از ناحيه كتف مجروح شده بود پس از بهبودى نسبى مجدداً عازم جبهه شد.

از صفات شهيد عباس غفاريان اين بودكه هيچ گاه تلاوت قرآن را ترك نمى‏كرد و بسيار سخت كوش و جدى بود. در عمليات والفجر 3 چنان عاشقانه مى‏جنگيد كه يكى از فرماندهان درباره آن شهيد مى‏گويد: «شهيد غفاريان در خطرناك ترين جاها و در ميان آتش و دود انجام وظيفه مى‏كرد».

به پدرش مى‏گفت: «اگر شهيد شوم اول شما را شفاعت مى‏كنم» و اكثر اوقات مخصوصاً شب ها گريه مى‏كرد و اشك مى‏ريخت. در سفر آخرش به مادرش مى‏گويد: «من هنوز دينم را به اسلام ادا نكرده‏ام، بايد به جبهه بروم». به پدرش نيز مى‏گفت: «پدرجان ناراحت نباش، كارى مى‏كنم كه خوشحال شويد. هنوز خدمت نكرده‏ام، بعداً براى شما معلوم خواهد شد».

سرانجام شهيد عباس غفاريان بر اثر اصابت خمپاره به داخل سنگر به گونه‏اى شهيد شد كه هيچ جاى بدن او سالم نمانده بود؛ طوري كه دست مباركش  از كتف جدا شده و سر و صورت شريفش له و پاهاى استوارش شكسته شده بود.

 

خواندن 457 دفعه آخرین ویرایش در دوشنبه, 14 ارديبهشت 1394 ساعت 09:39
  • گالری تصویر
  • ارسال خاطره
  • دانلود پیوست‌ها

ارسال خاطره

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.