توجه: اطلاعات موجود در این سایت صرفا جنبه آرشیو دارد

حميد احمدي
امروز :
یکشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۱

header2 Venus

حميد احمدي

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

زندگي نامه دانشجوی شهيد حميد احمدى

 

شهيد حميد احمدى يكى از مؤسسين جهاد سازندگى سبزوار، در آذر ماه سال 1337 در شهر سبزوار در يك خانواده مذهبى ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايى خود را در مدرسه داورزنى و دوره دبيرستان را در دبيرستانهاى اسرار و ابن يمين گذرانيد. وى هميشه از شاگردان ممتاز در دوران تحصيل خود بود. در تمام دوران تحصيل با دوستان خود رابطه اخلاقى و عاطفى خاصى داشت و همين خصلت ها و فضائل او ممتاز كننده وى از ديگران بود. وى در ميان خانواده‏اش نيز داراى احترام و حرمت خاصى بوده است.

شهيد حميد احمدى در سال 1355 بعد از اخذ ديپلم در كنكور سراسرى شركت كرد و در دانشكده فنى در رشته اتومكانيك قبول شد و سالهاى 55 و 56 را با پشتكار زياد به تحصيل پرداخت. بخصوص در فراگيرى امور فنى تلاش زياد مى‏كرد تا بتواند از اين طريق خدمتى به ملت و كشور بكند. پس از آنكه در سال 56 و 57 انقلاب ملت عليه رژيم فرعونى و ستمكاران و مزدوران به اوج خود رسيد، شهيد مسأله مهمتر از درس را همگام شدن با ملت و شركت در قيام اسلامى مردم محروم دانست و بدين وسيله با دوستان خود از جمله مهدى حشمتى‏فر در محيط دانشكده فعاليت جدى را آغاز نمود. وى در سال 1357 كه زمان اوج انقلاب بود با ديگر دوستان خود در پخش اعلاميه‏هاى امام و همچنين تشكيل كتابخانه و نمايشگاه كتاب در سطح شهر فعاليت زيادى داشت.

شهيد حميد هميشه مى‏گفت: اين قيام، يك قيام اسلامى است كه جلوداران آن روحانيت مبارز و در رأس آنان امام امت مى‏باشد. نسبت به امام و روحانيت علاقه خاصى داشت و قلباً و خالصاً تمام وجود خود را در اختيار انقلاب اسلامى كه رهبر آن امام(ره) است قرار داده بود. وى مى‏گفت: اين انقلاب بدون روحانيت امكان ندارد پيروز شود. پس از پيروزى انقلاب مدتى در سبزوار بود و سپس جهت تحصيل به تهران رفت. وى در دانشكده هم دست از فعاليت برنداشت و همچنان در راه اهداف انقلاب و آگاه نمودن مردم از انقلاب اسلامى كوشا و فعال بود و در راه افشاى منافقين و مزدوران و خود فروختگان دريغ نمى‏كرد. در تابستان سال 1358 به همراه عده‏اى از دوستانش از جمله شهيد مهدى حشمتى فر و... جهاد سازندگى را تشكيل داد.

هميشه با دوستانش جهت جمع آورى محصول به كمك روستاييان مى‏شتافت و تمام مدت تابستان را درخدمت جهاد و مردم محروم بود. بعد از آن به تحصيل خود ادامه داد. با شروع انقلاب فرهنگى كه در اين انقلاب مهم نيز خود شركت داشت و با منافقين و ديگر گروه هاى منحرف شديداً مبارزه مى‏نمود و يكى از هواداران انقلاب فرهنگى بود. وى دوره كارورزى خود را كه از طرف دانشكده، چند شهر به او پيشنهاد شده بود در ايلام گذراند و در آنجا يكى از خدمات مهم وى اين بود كه در احداث يك راه از ايلام تا مرز عراق سهيم بود.

يكى از خصوصيات شهيد غم خوارى و مساعدت دوستانش بود؛ چنان كه وى يك بار بيش از يك ماه پرستارى يكى از دوستان همرزمش (به نام شهيد حسن ساده) را به عهده داشت. آخرين مرتبه اى كه قرار بود به جبهه برود با عده‏اى از دوستانش از مشهد حركت كردند و يك شب را در سبزوار ماندند. مادرش مى‏گفت: «هر وقت به او مى‏گفتيم موفق باشد، در جواب مى‏گفت: «موفقيت من در شهادت من است» و اين بار كه از مشهد برگشته بود گفت: «رفتم و از امام رضا براى هميشه خداحافظى كردم چون اين دفعه بوى شهادت مى‏شنوم» و پس از اين آخرين زيارتِ عارفانه بود كه در روز شنبه سوم آبان ماه 1360 ساعت 2 بعدازظهر در كربلاى سوسنگرد شهر عاشقان شهادت شهر عاشقان ولايت به ملكوت اعلى پيوست.

خواندن 348 دفعه
  • ارسال خاطره
  • دانلود پیوست‌ها
محتوای بیشتر در این بخش: « رضا اتحادي مسعود ارشادي »

ارسال خاطره

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.