زندگي نامه دانشجوي شهيد جواد دور انديش
شهيد جواد دورانديش در سال 1333 همزمان با ولادت حضرت جوادالائمه (ع) در شهر تهران پا به عرصه وجود نهاد و به همين مناسبت نام او را «جواد» ناميدند. جواد در سن 3 سالگي با خانواده اش به مشهد آمده و دوران تحصيل ابتدايي را در دبستان صحاف مشهد به اتمام رسانيد. از همان دوران كودكى به مسائل اعتقادى اهميت خاصى مىداد. كمك به افراد بىبضاعت و محرومين را بسيار دوست داشت، به طورى كه پول روزانهاش را جمع كرده و براى همكلاسيهاى نيازمندش لوازم التحرير خريدارى مىنمود. به اسلام و روحانيت علاقه شديدى داشت و دوران دبيرستان را در دبيرستان شهيد رجايي و ميرزا كوچك خان گذراند و از سال دوم دبيرستان با دوستان خود كلاس هايي در جهت اسلام و شناخت صحيح اسلام تشكيل داد و در جلسات تفسير قرآن كه توسط آقاى خامنهاى در مسجد امام حسين (ع) برگزار مىگرديد، شركت مىجست.
در سال 52 پس از اخذ مدرك ديپلم به خدمت سربازى رفت و در بهمن ماه 54 در رشته زمين شناسى دانشكده علوم پذيرفته شد. در دوران دانشجويى همواره منتظر تشكيل گروهى با افكار اسلامى و ضد رژيم بود تا اينكه اولين نوار امام به دستش رسيد و باعث دگرگونى روحى او گرديد. او در تمام راهپيماييها و درگيريهاى خيابانى شركت مىكرد. هنگام ورود امام به ايران خود را به تهران رساند و پس از شركت در مراسم استقبال مجدداً به مشهد بازگشت. در بهمن 57 كه درگيرى مسلحانه در تهران شروع شد خود را به تهران رسانيد و در آنجا با اسلحهاى كه به دست آورده بود در حمله به كاخ سعدآباد شركت داشت. بعد از پيروزى انقلاب در دانشكده علوم مشهد دائماً با گروههاى منحرف بحث و درگيرى داشت و در افشاى خط فكرى آنها سعى فراوان مىنمود. در زمانى كه گروهكهاى منحرف، دانشگاه را محل انجام فعاليتهاى خود قرار داده بودند، در درگيرى با آنها به گروگان گرفته شد و پس از محاكمه توسط آن گروهك منحرف حكم اعدام برايش صادر گرديد اما با تجمع حزباللّه مشهد در محيط دانشكده از دست منافقين رهايى پيدا كرد. پس از آن نيز در دو مرحله منافقين سعى مذبوحانهاى در ترور ايشان داشتند ولى هر بار نقشههاى آنها با شكست مواجه گرديد. شهيد دورانديش در دبيرستان دكتر على شريعتى در سمت كارمندى مشغول خدمت بود.
در جريان اولين انتخابات مجلس شوراى اسلامى در مشهد فعاليت چشمگيرى داشت. در تبليغات كانديداهاى روحانيت مشهد عمدهترين فعاليت تبليغاتى را به نحو احسن در راه رضاى خدا انجام داد.
شهيد دورانديش با گذراندن دورههاى عمومى و تحقيقى مجمع احياى تفكرات شيعى در زمينههاى سيره و حديث، قرآن، اصول اعتقادات و اخلاقيات به چنان معرفتى رسيده بود كه عهد كرده بود جانش را براى لقاءاللّه بدهد. به دنبال انقلاب فرهنگى او بيكار ننشست و در شهرك ابوذر مشغول فعاليت شد و به ساختن مهديه و كتابخانه اقدام نمود. با شروع جنگ تحميلى براى اولين بار به جبهه كردستان رفت و بعد از آن براى تشكيل بسيج شهرك ابوذر تلاش كرد و خود سرپرستى آن را به عهده گرفت. پس از مدتى در سمت سرپرست گردان بسيج در «عمليات علىبنابيطالب» شركت نمود و همانجا بود كه پس از فتح دومين خاكريز دشمن بر اثر اصابت تركش به پشت، به ديدار معبود خويش شتافت.