زندگي نامه دانشجوي شهيد جلال سهلي
شهید سهلی در یک جمعه بارانی در روستاي سهل آباد به دنيا آمد. شش ساله كه شد به مدرسه سيد آباد كه حدوداً ده كيلومتري با روستايمان فاصله داشت رفت و در آنجا درس ميخواند.
آن زمان ما سي نفر كشاورزو تعداد زيادي گوسفند داشتيم و به ييلاق و قشلاق ميرفتيم. او براي ادامه تحصيل به نيشابور، خانه پدر بزرگمان رفت و راهنمايي و دبيرستان را در آنجا گذراند.
سه سال در كنكور شركت كرد و سال سوم در دانشگاه تربيت معلم تهران قبول شد. اسم قبولياش را روي مسجد جامع نيشابور زده بودند. يك سال و نيم درس ميخواند و زمانيكه براي استراحت ميآمد كتابهايش را با مقداري نان بر ميداشت و گوسفندان را به چرا ميبرد، با وجود اينكه چوپان داشتيم ولي او دوست داشت خودش به چوپاني برود. به بچهها قرآن ياد ميداد و در انتخاب دوستانش خيلي حساس بود.
دوباره در كنكور شركت كرد و در رشته الهيات دانشگاه فردوسي مشهد قبول شد. به مشهد رفت و همراه با تحصيل در دانشگاه، به حوزه علميه هم وارد شد.
از طرف دانشگاه به جبهه اعزام شد، سه چهار سال هم به دانشگاه ميرفت و هم به جبهه.
شهيد جلال سهلى در حالى كه ترم آخر تحصيلات خود را مىگذراند از طريق بسيج به جبهه اعزام شد و در سمتهاى مختلف نظير؛ ديدهبان، غواص و اطلاعات و عمليات، فعاليت مىنمود. يكبار نيز بر اثر انفجار مين از ناحيه پا مجروح شد.
شهيد جلال سهلى سرانجام در تاريخ 08/10/1365 در عمليات كربلاى 4 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت تركش به ناحيه صورت به درجه رفيع شهادت نايل آمد.