زندگي نامه شهيد حميد حكمت پور
شهيد حميد حكمتپور در پانزدهم ارديبهشت ماه سال 1343 كه مصادف با روز عيد غدير خم بود در خانوادهاى مذهبى در شهر مشهد به دنيا آمد. در شش سالگى همراه خانوادهاش توفيق زيارت و تشرف به كربلاى معلا را يافت. وى پس از پشت سرگذاشتن دوران ابتدايى و راهنمايى در حالى كه در سال اول دبيرستان تحصيل مىكرد براى اولين بار عازم جبهه گرديد و پس از شركت در عمليات رمضان از ناحيه ران چپ مورد اصابت تركش قرار گرفت و در بيمارستان 17 شهريور بسترى شد. پس از بهبودى دوباره به جبهه رفت و در حمله والفجر مقدماتى از ناحيه دست چپ مجروح گرديد. او مدتى به فعاليت هاى خود در پشت جبهه ادامه داد و در مسجد حمزه مسئول پايگاه بسيج شد. در عملیات والفجر 1، 4 و 5 مختصر جراحتى برداشت و در عملیات خيبر از ناحيه كتف راست مجروح شد. وى در عملياتهاى كربلاى 5، 4، 2 و8 به طور كامل شركت كرد و حدود 17 ماه قبل از شهادت از طرف بنياد شهيد انقلاب اسلامى به دانشگاه فردوسى معرفى و در گزينش دانشگاه مشغول به كار شد.
وقتى مدير واحد مربوطه به ايشان مىگويد: شما به اندازه خودتان خدمت كردهايد، ديگر لازم نيست به جبهه برويد. ايشان در نامهاى مىنويسد كه جبهه به من احتياج دارد بايد بروم و اين شغل نمىتواند مانع من شود.
سرانجام در عملیات كربلاى 10 كه فرماندهى واحد اطلاعات لشكر 5 نصر را برعهده داشت، هدف خمپاره دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد و مدت 45 روز جنازه ايشان، مفقود بود.
يكى از دوستان شهيد در خاطرهاى از او مىگويد: در عملیات كربلاى 5 پس از پيروزى در پايگاه ديديم، حميد نيست. پس از 5 ساعت حميد به پايگاه بازگشت، علت تأخير را كه جويا شديم، اظهار داشت: وقتى شبانه از ميان آب عبور مىكردم ملاحظه كردم جسد برادران شهيد روى آب است فوراً طنابى تهيه كردم، وارد آب شدم و يكىيكى طنابها را به كمر يا پاى آنها بسته به كنار آب مىآمدم و به همين صورت 18 جسد را به كنار آب آوردم. حالا بياييد برويم آنها را به عقب منتقل كنيم. فرمانده مىگفت: وقتى به محل رفتيم و جسدها را ديديم از اين همت مردانه حميد كه شب تنها با يك دست اين كار مشكل را انجام داده بود تعجب كرديم. و اين چنين بود كه لايق ديدار دوست گشت.