توجه: اطلاعات موجود در این سایت صرفا جنبه آرشیو دارد

حمید حکمت پور
امروز :
یکشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۱

header2 Venus

حمید حکمت پور

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
  • نام پدر: غلام محمد
  • محل شهادت: غرب کشور
  • سال تولد: 1343
  • نام عملیات: کربلای 10
  • محل تولد: مشهد
  • مسئولیت در جبهه: فرمانده واحد اطلاعات لشكر 5 نصر
  • تاهل: مجرد
  • سمت: کارمند
  • مزار: ‌مشهد بهشت رضا (ع)

 

زندگي نامه شهيد حميد حكمت‏ پور


شهيد حميد حكمت‏پور در پانزدهم ارديبهشت ماه سال 1343 كه مصادف با روز عيد غدير خم بود در خانواده‏اى مذهبى در شهر مشهد به دنيا آمد. در شش سالگى همراه خانواده‏اش توفيق زيارت و تشرف به كربلاى معلا را يافت. وى پس از پشت سرگذاشتن دوران ابتدايى و راهنمايى در حالى كه در سال اول دبيرستان تحصيل مى‏كرد براى اولين بار عازم جبهه گرديد و پس از شركت در عمليات رمضان از ناحيه ران چپ مورد اصابت تركش قرار گرفت و در بيمارستان 17 شهريور بسترى شد. پس از بهبودى دوباره به جبهه رفت و در حمله والفجر مقدماتى از ناحيه دست چپ مجروح گرديد. او مدتى به فعاليت هاى خود در پشت جبهه ادامه داد و در مسجد حمزه مسئول پايگاه بسيج شد. در عملیات والفجر 1، 4 و 5 مختصر جراحتى برداشت و در عملیات خيبر از ناحيه كتف راست مجروح شد. وى در عملياتهاى كربلاى 5، 4، 2 و8 به طور كامل شركت كرد و حدود 17 ماه قبل از شهادت از طرف بنياد شهيد انقلاب اسلامى به دانشگاه فردوسى معرفى و در گزينش دانشگاه مشغول به كار شد.
وقتى مدير واحد مربوطه به ايشان مى‏گويد: شما به اندازه خودتان خدمت كرده‏ايد، ديگر لازم نيست به جبهه برويد. ايشان در نامه‏اى مى‏نويسد كه جبهه به من احتياج دارد بايد بروم و اين شغل نمى‏تواند مانع من شود.
سرانجام در عملیات كربلاى 10 كه فرماندهى واحد اطلاعات لشكر 5 نصر را برعهده داشت، هدف خمپاره دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد و مدت 45 روز جنازه ايشان، مفقود بود.
 يكى از دوستان شهيد در خاطره‏اى از او مى‏گويد: در عملیات كربلاى 5 پس از پيروزى در پايگاه ديديم، حميد نيست. پس از 5 ساعت حميد به پايگاه بازگشت، علت تأخير را كه جويا شديم، اظهار داشت: وقتى شبانه از ميان آب عبور مى‏كردم ملاحظه كردم جسد برادران شهيد روى آب است فوراً طنابى تهيه كردم، وارد آب شدم و يكى‏يكى طنابها را به كمر يا پاى آنها بسته به كنار آب مى‏آمدم و به همين صورت 18 جسد را به كنار آب آوردم. حالا بياييد برويم آنها را به عقب منتقل كنيم. فرمانده مى‏گفت: وقتى به محل رفتيم و جسدها را ديديم از اين همت مردانه حميد كه شب تنها با يك دست اين كار مشكل را انجام داده بود تعجب كرديم. و اين چنين بود كه لايق ديدار دوست گشت.

خواندن 1384 دفعه آخرین ویرایش در سه شنبه, 08 ارديبهشت 1394 ساعت 06:21
  • رسانه
  • گالری تصویر
  • ارسال خاطره
  • دانلود پیوست‌ها

فیلم زیر بخش کوتاهی از مستند حمید حکمت پور می باشد برای دیدن نسخه کامل مستند به بخش دریافت فایل پیوست مراجعه نمایید .


محتوای بیشتر در این بخش: « ناصر علی احمدی احمد نیکوکار »

ارسال خاطره

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.